گل نرگس !بیا
شنيده ام گل نرگس صداي پا دارد
به وقت آمدنش كسي خبر دارد
نهيب ده زليخا كه گريه را بس كن
كسي خبر زطلوع ماه كنعان دارد
بيارباده ي عشاق سربدار و ناولها
زجشن عاشقان ظلم ستيزكسي خبردارد
براي رقص سماع در ميان كمر بر بند
براي وصل وداع كن زدنيا و اهملها
خوشا به حال يار كه آگه است زآمدنت
هم او خبر ز طلوع آفتاب مغرب دارد
شنيده ام كه گاه آمدنت جهان همه شوق است
براي ديدن رخ عدل و داد مغرور است
شنيده ام كه پنجره ها غرق گل خواهد شد
حياط خانه ي ما ستاره باران خواهد شد
درخت كهنه دل ما پراز شكوفه خواهد شد
جهان پير سرشت دوباره برنا خواهد شد
گل و گياه و حشم غرق نور خواهد شد
شنيده ام كه شهر من از دود پاك خواهد شد
هرآنچه كينه و نفرت است ز دل برون خواهد شد
فرشته ها و عيسي مريم دست بر وضو خواهد شد
حياط مرده ي قدس آب و جارو خواهد شد
صف نماز عاشقان مبارز دوباره بر پا خواهد شد
گل نرگس! بيا
بيا ببين كه حال ما چگونه احواليست
زمين و دين و زمان در نبودنت چگونه جنجاليست
بيا بيا گل نرگس به خواب من تو بيا
اگر براي عدل نيايي به جشن نيمه شعبان تو بيا
بيا بيا گل نرگس به جمكران تو بيا
اگر براي غزه نيايي به اشك كودكان يتيم تو بيا
بيا بيا گل نرگس به درس و مشق كتاب
اگر به جهل جهان نه، به حلم عالمان تو بيا
بيا بيا گل نرگس به شعر من تو بيا
اگر براي صلح جهان نه به شعر انتظار ما تو بيا
بيا بيا گل نرگس كه آمدن عشق است
چه در كلام، چه در ياد، چه در شعر، فقط تو بيا.
|